جدول جو
جدول جو

معنی او گن - جستجوی لغت در جدول جو

او گن
گدار، محلی از رود که به سبب عمق کم، جهت عبور مناسب است
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اوگن
تصویر اوگن
افکندن
فرهنگ لغت هوشیار
برافکندن: آن تلهاء موانع را نیز بباد خوف ریز و راوکن اندک اندک تباهی ترا از این مواضع نقل کند
فرهنگ لغت هوشیار
حیف و میل، آماده کردن خزانه شالی، آماده ساختن زمین شالیزار
فرهنگ گویش مازندرانی
از بیماری های پوستی که از نیش حشره ای به همین نام پدید آید
فرهنگ گویش مازندرانی
آن ها
فرهنگ گویش مازندرانی
آب بویناک و متعفن، آب بویناک، کنایه از افراد کثیف
فرهنگ گویش مازندرانی